بی کلک

توصیه‌ای ساده برای بالا بردن اعتماد به نفس کودک

کودک با اعتماد به نفس, کودکی است که از نوزادی امنیت را تجربه کرده است.

 

کودکی را تصور کنید که با هراس و وحشت, شب را صبح می کند. در نقطه مقابل, کودکی را تصور کنید که در آرامش و امنیت کامل شب را صبح می کند. به گزارش بی کلک به نظر شما کدامیک از این کودکان از اعتماد به نفس کافی برخوردار است؟
مهم ترین و اساسی ترین نیاز یک موجود زنده از جمله انسان, احساس «امنیت» است. در صورتی که این نیاز اساسی به هر دلیل کاهش یابد, فرد دچار اضطراب شده و اضطراب به نوبه خود اعتماد به نفس را کاهش می دهد. در واقع این «امنیت» است که بین ما و مرگ فاصله ای به وسعت زندگی ایجاد می کند.

 

 

درونی, مهم تر از بیرونی
بنابراین اولین و مهم ترین وظیفه والدین حفظ فرزندشان از خطرهای بیرونی است. این در حالی است که خطرهای درونی می توانند آسیب‌زاتر از خطرهای بیرونی باشند. خطرهای درونی را می توان در انسان با ایجاد امنیت در او پیشگیری کرد. احساس امنیت کودک براساس ارتباط او با والدین و خانواده شکل می گیرد. همه ما با احساس عدم اطمینان به آینده و احتمال وقایع هولناک, زندگی می کنیم. به گزارش بی کلک این بخشی از زندگی انسان است, اما مهم این است که فرزندمان را طوری تربیت کنیم که بتواند در بزرگسالی نقش خود را برای ساختن آینده ای بهتر و روشن تر ایفا کند. این تربیت صحیح در نهایت می تواند با ایجاد حس «امنیت» در کودک او را به سمت «صبر», «بردباری», «همکاری» و ارتباط سالم با دیگران و اعتماد به دنیای پیرامون سوق دهد.
حساب بانکی او را پر کنید
ایجاد امنیت در کودکی درست مانند پر کردن حساب بانکی او است. کودک هرچه احساس امنیت بیشتری داشته باشد, ذخیره بانکی او بالاتر خواهد رفت و این باعث می شود در بزرگسالی از دست دادن مبالغ جزیی از دارایی های عاطفی او, خللی در سرمایه های عاطفی او به وجود نیاورد. این احساس امنیت با پرکردن بانک عاطفی و بانک اقتدار کودک میسر می شود.
چهار راه زیر بنایی
درباره ضرورت ایجاد امنیت در کودک صحبت کردیم. اما از چه راه هایی این امنیت ایجاد شده و به عنوان یک رفتار زیر بنایی در نهاد کودک باقی مانده و باعث ارتقای اعتماد به نفس کودک می شود؟
به این معنی است که اعضای خانواده اوقاتی را کنار هم بگذرانند. در واقع امنیت ما در درجه اول از همنشینی با افرادی حاصل می شود که بتوانیم در ارتباطی صمیمانه به آنها اعتماد کنیم و از زندگی با آنها احساس کنیم در دنیایی امن و قابل اطمینان هستیم. این با هم بودن نه تنها برای کودکان که برای والدین هم احساس امنیت به ارمغان خواهد آورد.
ابراز احساسات
والدین باید به کودک کمک کنند تا احساسات, نگرانی ها و خواسته های خود را ابراز کند. والدین ابتدا باید بیاموزند که با چه روش هایی کودک می تواند به خوبی ابراز احساسات کند. پس از آن می توانند فرزندشان را در بیان درست احساسات کمک کنند؛ به طور مثال ایجاد فضای امن, گفت و گو, شنیدن حرف های کودک و بازی با او از روش هایی هستند که والدین از طریق آنها می توانند از احساسات کودک شان مطلع شده و امنیت بیشتری برای او فراهم کنند.
دلگرمی و اطمینان به کودک
گام سوم در ایجاد امنیت عاطفی کودک دلگرم کردن او است. کودک باید بداند که والدینش برای محافظت از او چه خواهند کرد؛ البته توضیح باید در خور فهم کودک و براساس نیازهای او تنظیم شود؛ مثلا برای یک کودک چهار ساله کافی است که بگوییم: «مامان و بابا و دیگران مراقب هستند تا آسیبی به تو نرسد.» ولی این گفته برای یک نوجوان چهارده ساله کافی نیست. به او باید به شیوه ای دیگر اطمینان و امنیت را منتقل کرد. فراموش نکنیم, گفتن هر اطلاعاتی به کودک به سود او نخواهد بود. به این دلیل که ظرفیت کودک بسیار محدود است و هر اطلاعاتی را نباید به او بدهند. درست شبیه وانتی که ظرفیت بار او دو تن بیشتر نیست و ما چهار تن بار روی آن بگذاریم.
ضریب امنیت را بسنجیم
برای آنکه بتوانید میزان احساس امنیت فرزندتان را در خانه بسنجید و متوجه شوید او چقدر در کنار شما و بقیه احساس آرامش و امنیت می کند, به این شیوه عمل کنید:
- فرزند من می تواند هر احساسی را که دارد, بیان کند؟ پاسخ به این سوال, 33 درصد است.
- فرزند من هر سوالی که در ذهنش ایجاد می شود, می تواند بپرسد؟ پاسخ به این سوال هم 33 درصد امتیاز دارد.
- فرزند من هر اتفاقی که برایش رخ می دهد به من می گوید؟ پاسخ به این سوال هم 33 درصد امتیاز دارد.
همان گونه که مشاهده می کنید هر کدام از این موارد 33 درصد امنیت کودک را تامین می کند و با نبود هر یک از این موارد, در واقع 33 درصد از سهم امنیت کودک حذف می شود.
امنیت در نوزاد
به نظر می رسد طول دوره جنینی در انسان 23 ماه بوده ولی نوزاد به مادر خود لطف کرده و 14 ماه زودتر از موعد مقرر به دنیا می آید! این لطف نوزاد به مادر به خاطر این است که مادر تحمل وزن او را ندارد.
بنابراین نوزاد انسان, نارس به دنیا می آید و مادر, این چهارده ماه را به کودکش, بدهکار است. او در این دوران موظف است برای نوزاد شرایط درون رحم را فراهم کند. به گونه ای که درصدد برطرف کردن بی درنگ تمام نیازها و دردهای کودک باشد. به این دوره اصطلاحا «Kangaroo Mother Care» می گویند. در این دوره مادر مانند کانگرویی که در کیسه رحم, از کودک خود نگهداری می کند, به محض بروز درخواستی از سوی کودک بدون وقفه خواسته او را برآورده می کند و در طول این دوران سریعا احتیاجات کودک اعم از گرسنگی, تشنگی, تمیز نگه داشتن و همچنین حفظ کودک از سرما و گرما و... را برطرف می کند.
در این 14 ماه به یچ وجه از تفکرات گذشتگان که معتقد بودند «کودک را زیاد در آغوش بگیریم, بغلی می شود» یا «بگذارید دقایقی گریه کند وگرنه لوس می شود», پیروی نکنید. در واقع مادر با این نوع مراقبت در 14 ماه اول (KMC), محیطی شبیه به رحم را برای کودک فراهم می کند. محیطی که کودک در آن از امنیت کامل برخوردار بوده و به او این اطمینان را می دهد که دنیای پیرامونش سراسر درد و رنج نیست. بنابراین کودک با اعتمادی که به والدین خود می کند, به دنیا و هر آنچه که در آن هست با دید اعتماد می نگرد.
بسته به نوع پاسخی که مادر به نیازها و رفتارهای کودک می دهد وی تصویری ذهنی از مادر و نیز از دنیای پیرامون خود پیدا می کند. تصویری که مادر می تواند از خود در ذهن کودک ایجاد کند یکی از این تصاویر است:
- مراقبی حساس و مهربان
- مراقبی بی تفاوت و طرد کننده
- مراقبی غیرقابل پیش بینی
درواقع سنگ بنای سلامت روانی کودک, واکنش به جا, حساسیت و پاسخ دهی به موقع مادر است. به طور مثال مادری که کودک را در آغوش گرفته و به او توجه کرده و محبت می کند, بخش مهمی از نیازهای عاطفی او را برآورده کرده است.
همشهری